گروه دوستیابی تلگرام شیراز اگه امشب بخوای اینکارارو کنی، گروه دوستیابی تلگرام قم میدونم و تو...آدم باش و بپیچ به بازی بعد با لبخند مخصوص خودم که از صدتا فحش بدتر بود؛ نگاهش کردم که رومینا و آتوسا گیردادن پاشیم بریم برقصیم. آخه کسی نیست بگه گروه دوستیابی تلگرام آبادان مامانم حرف رقاص، بابام رقا ص برم برقصم؟ ( که هروقت میخوام برقصم مامانم میگه و تیکه میپرونه بهم.) رومینا و پانیذ و آتوسا رفتن وسط. امیر هم کلی به آتوسا گفت بگیر بشین ولی آتوسا به حرفش گوش نداد (دوستان امیررل آتوساست) نگاهم چرخید بین گروه دوستیابی تلگرام و متین که با حالت زاری نگاهم میکردن. سری به معنای چیه تکون دادم که نیکا سر رسید و گوش متین رو پیچوند و گفت: شما دوتا، آدم نمیشید؟
گروه دوستیابی تلگرام اردبیل و دیانا همزمان گفتیم
گروه دوستیابی تلگرام اردبیل و دیانا همزمان گفتیم: نه خیر گروه دوستیابی تلگرام تهران مظلومانه گفت: همین امشب رو بذارید خوش باشیم. یه شیرینی برداشتم و گفتم: ایشالا دلت خوش باشه، ولی نه بعد نیم ساعت گفتن زوج ها بیان وسط برای رقص تانگو. ملت قشنگ ریختن وسط چه خبره؟ همه تو هم وول میخوردن. در حدی که به انسان بودنشون شک کردم. همه داشتن میرقصیدن و منو گروه دوستیابی تلگرام اصفهان بدبخت مونده بودیم و مثل موز نگاهشون میکردیم؛ که گروه دوستیابی تلگرام تهران اومد سمت ما و گفت: بابا پاشین دیگه. چشمام رو ریزکردم و گفتم: بگو میخوام به عشق و حالم برسم. گروه دوستیابی تلگرام شونه ای بالا انداخت و رفت. با گروه دوستیابی تلگرام تهران یکم حرف زدیم که بعد تموم شدن دور اول و پخش شدن اهنگ دوم برای رقص دونفره گروه دوستیابی تلگرام شیراز سریع اومد سمت ما و گفت: حدیث غلط کردم. بیا بریم برقصیم لبخند مخصوصمو زدم و گفتم: اگه دقت کنی دارن دو نفره میرقصن و ما سه نفریم.
اشاره ای به گروه دوستیابی تلگرام اصفهان کردم
اشاره ای به گروه دوستیابی تلگرام اصفهان کردم که گروه دوستیابی تلگرام خندید و گفت: آهان بله یادم نبود. هردوتاتون بیاید با گروه دوستیابی تلگرام آبادان برقصید و منو از دست این صاحب مجلس عجوزه نجات بدید من و گروه دوستیابی تلگرام مازندران همزمان با هم خندیدیم و بلند شدیم. به خودم فکر کردم بزار گروه دوستیابی تلگرام شیراز و گروه دوستیابی تلگرام اصفهان باهم باشن؛ واسه ی همین از عمد یکم دست دست کردم که گروه دوستیابی تلگرام مازندران و گروه دوستیابی تلگرام رفتن وسط. همه دارن خوش میگذرونن گروه دوستیابی تلگرام قم چرا خوش نگذرونم؟ دیدم یه پسره داره نگام میکنه.
نگاهی کردم تا ببینم میتونم ارسلان و پیدا کنم؟ که دیدم داره با خنده میرقصه با دیانا... به زور بغضمو نگه داشتم که پسره اومد سمتم و گفت: افتخار یه رقص کوچولو دارم با شما آیا؟ تعجب کردم.مهمونی بالماسکه که نبود ماسک زده بود، بیخیال سری تکون دادم و دو دقیقه رقصیدیم که بعد گفتن عوض کنیم همراهمونو که چرخی بهم داد و رفتم تو بغل یکی چشمامو اول بستم که همون صدایی گروه دوستیابی تلگرام آبادان عاشقشم گفت: یه تکونی نمیخوای بخوری.