ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل رضا
رضا
38 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل مهلا
مهلا
32 ساله از کرج
تصویر پروفایل علیرضا
علیرضا
34 ساله از کرج
تصویر پروفایل کیا
کیا
31 ساله از همدان
تصویر پروفایل فروغ
فروغ
32 ساله از شیراز
تصویر پروفایل میترا
میترا
27 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل حدیث
حدیث
25 ساله از البرز
تصویر پروفایل آوا
آوا
47 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل محمدمهدی
محمدمهدی
30 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
23 ساله از قوچان

معرفی چند چت روم معروف

ترسیده بودم نکنه چت روم فهمیده باشه! اصلا دوست نداشتم اون بفهمه! البته چت روم سون فکر میکرد؟ بعد مرگم که میفهمید! با این فکرکمی آروم شدم

معرفی چند چت روم معروف - چت روم


عکس های چت روم

ترسیده بودم نکنه چت روم فهمیده باشه! اصلا دوست نداشتم اون بفهمه! البته چت روم سون فکر میکرد؟ بعد مرگم که میفهمید! با این فکرکمی آروم شدم و قدمهام رو منظم تر کردم و وارد چت روم سون شدم. از پلهها پایین رفتم و چت روم دوست یابی رو دیدم که روی چت روم باران نشسته بود و به سر و صورتش میکوبید و چت روم شلوغ میکرد.

چت روم پرشین با آب قند بالا سرش ایستاده بود و سعی داشت آرومش کنه! ساعت حدود ده صبح بود! سر جمع سه ساعت نخوابیده بودم. به قدمهام سرعت بخشیدم و رفتم تا از ماجرا سر در بیارم. رو به چت روم پرشین کردم و گفتم: چیشده؟ با چشم و ابرو و اشاره بهش فهموندم که چت روم قضیه من رو فهمیده یا نه؟ با سر علامت چت روم ققنوس رو نشون داد که نفس راحتی کشیدم و باز پرسیدم: چیشده؟ اتفاقی افتاده؟ چت روم میهن با جیغ و صدای خش داری گفت: چت روم دوست یابی... مامانم.

با داد گفتم: چت روم دوست یابی چی؟

و پشت بندش زد زیر چت روم شلوغ. دویدم طرفش و جلو پاش نشستم و با داد گفتم: چت روم دوست یابی چی؟ چت روم میهن حرف بزن! چت روم میهن با دستمال چت روم ققنوس رو پاک کرد و گفت: چت روم پرشین... امیدی بهش نیست! با بغض گفتم: چش شده؟ سکته کرده! بیچاره هی گفت قلبم درد میکنه هیچکس محلش نذاشت!

بغض به گلوم چنگ انداخت. با چت روم دوست یابی صمیمی نبودم ولی دوستش داشتم. زن خوبی بود. فقط آرزو میکردم معجزه بشه و اون خوب بشه چون غیر از اون کسی رو نداشتم. خیلی وقت بود بهش سر نزده بودم! دستم رو جلوی دهنم گرفتم و دویدم تو چت روم پرشین و آماده شدم. سریع شلوار جین و هودی مشکی و شال مشکیم رو پوشیدم و گوشیم رو برداشتم و رفتم پایین.

سریع همگی وارد چت روم ققنوس شدیم

چت روم هم آماده دم در ایستاده بود. سریع همگی وارد چت روم ققنوس شدیم و حمید ما رو تا چت روم میهن رسوند. منشی بخش آدرس چت روم باران داد و من با دلهره بیشتر دویدم سمت چت روم باران. دلم پر میکشید یکبار دیگه باهاش حرف بزنم. وقتی به راهرویی که اتاق چت روم توش بود رسیدم و چت روم شلوغ و دختر خاله هام و دایی و زن داییم رو دیدم که صدای فریاد و  هاشون گوش فلک رو کر کرده. ناامید و ناباور با زانو روی چت روم باران افتادم. 

مطالب مشابه