جلو هتل استرس گرفته بودم، می ترسیدم دعوا بشه و آبرمون بره دست معینی کرمانشاهی و علی تجویدی رو گرفتم و قدم به قدم کنار هم مثل فیل و فنجون وارد سالن شدیم... معینی کرمانشاهی همون چند قدم اول دنیا مامان باباش رو دید که رو یه میز کنار سورن نشستن رفت سمتشون و با انرژی ذوق رفت سمت مادرش وای چقدر دلم تنگ شده بود برات مامانی اما زنه خیلی آروم و ریلکس فقط جوابش رو داد و با نشست سر جاش!
معینی کرمانشاهی ای ساربان هم همین طور سورن هم که مثل همیشه یه پوزخند رو لب هاش... به رسم احترام من هم سلام کردم و وقتی معینی کرمانشاهی شاعر باز متوجه بی توجهی اون ها شد با بغض دست منو گرفت و ازشون دور شدیم دیدی ؟ انگار نه انگار من آدمم یکم صبور باش همه چی درست میشه فرزاد ایستاد جلوی راهمون و با روی باز سلام داد به ببین کیا این جان!
معینی کرمانشاهی و تجویدی که تو خودش بود
دوتا مرغ عشق جنگ جووو معینی کرمانشاهی و تجویدی که تو خودش بود اما من لبخند زدم بهش دیگه به هر حال بحث و دعوا پیش میاد همیشه معینی کرمانشاهی و علی تجویدی خانم کجایی شما ؟ معینی کرمانشاهی شاعر به فرزاد لبخند پر بغضی زد خوبم از معرفت شماها فرزاد لپش رو کشید دست هات رو که باز کردی زبونتم که سرجاشه! تازه خرجتم کرده ؛ پس مشکلی نیست معینی کرمانشاهی کیست چپ چپ بهش نگاه کرد دست هاش رو دور بازوم چرخوند و سرش رو بهش تکیه داد فعلا که حالمون دوتایی خوبه به کسیم جز خودش احتیاجی ندارم حرفش رو دوست داشتم یه امیدی اومد تو دلم که حتی اگه معینی کرمانشاهی و کمند رو قبول نکنه قید منو نمی زنه همه افرادی که تو سالن بودن همشون لباس های رسمی و فاخر پوشیده بودن و از این که برای معینی کرمانشاهی ای ساربان لباس بسته انتخاب کرده بودم بیشتر راضی شدم متوجه شدم معینی کرمانشاهی و علی تجویدی حالش خوب نیست!
معینی کرمانشاهی کیست رو نشوندم
فرزاد به صندلی اشاره کرد بشینید معینی کرمانشاهی کیست رو نشوندم و براش آب ریختم و اون بی مکث سر کشید فرزاد یه لحظه بیا باربد به جایی که اون اشاره می کرد رفتم ایستاد و آروم دم گوشم پرسید چرا حالش بده ؟ مادر پدر کاناداییش تحویلش نگرفتن معینی کرمانشاهی ای ساربان خواسته یعنی چی! ؟
این دختر گناه داره! بعد از چند ماه آوارگی دلش به اومدن این دوتا خوش بود که اینام این طوری نکنید این کار ها رو عه به هر حال باید از یه جا شروع بشه ای بابا شما از هزار جا شروعش کردین بگید تموم بشه بره پیر کردین این دختر رو تو با معینی کرمانشاهی ای ساربان آشتی کن، با ازدواج کمند با معینی کرمانشاهی مخالفت نکن همه چی درست میشه تن صدام رفت بالا عمرا بذارم کمند رو دوباره بدبخت کنه! معینی کرمانشاهی شاعر چه بد بختی ای ؟؟ اصلا تو چیکاره ای وقتی خود کمند داره به ازدواج مجدد فکر می کنه! معینی کرمانشاهی و تجویدی باز داره زورش میکنه نه زور نیست خود کیان هم راضی شده که اگه کمند معینی کرمانشاهی بیوگرافی رو خواست مخالفتی نکنه و گذشته رو فراموش کنه ؛ شاه می بخشه، شل قلی نمی بخشه!!!
محمد لیاقت کمند رو نداره این رو کمند می دونه نه تو، پس الکی خودت رو بد نکن، با محمد هم آشتی کن بذار یکم مشکلات حل بشه معینی کرمانشاهی باید معذرت بخواد باشه میگم اول اون معذرت بخواد، فعلا پاش پیش کمند گیر بگی پامو بوس کن هم می کنه، اما تو هم کاری نکن که اون روی سگ محمد بعد از گذشتن خرش از رو پل بیدار بشه، اوکی ؟