![روش و نحوه صيغه كردن موقت روش و نحوه صيغه كردن موقت](posts/2021/10/20/yl3sslhktvjbna8ymfrwebzixpwo5ruggzqqm70k.jpg)
کلی بچه ها گشتن تا لباس مورد نظرشونو پیدا کنن. برگشتیم خونه اما من به خون نحوه باطل كردن صيغه موقت تشنه بود. چند بارم زنگ زد عسل گوشیشو جواب نداد. هرچقدم عاشقش باشم دیگه اون نحوه صیغه كردن موقت فارسی نیستم که اشتباهم با زیبا روتکرار کنم. کت وشلوار مشکی. با پیرهن مشکی و کراوات سفید. رو کناری گذاشتم. رفتم حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون موامو سشوار کشیدم و یه مدل خامه ای هه امشب این قرار داد لعنتی بسته میشه.
پیرهنمو پوشیدم. کراواتشم زدم شلوارم و بعد کت رو هم پوشیدم در آخر هم یکی از ساعتا رو دستم انداختم. که دستش استیل بود و صفحه مشکی داشت. و کفشامو پوشیدم از اتاق زدم بیرون قبل از پایین رفتن پله ها یه دید زدم همه پایین بود. ای....این... نحوه صيغه كردن موقت بود. یه پیرهن سرمه ای فوق العاد که واقعا زیبا بود. تو تنش. و یه شال با مدل عجیب غریب که نحوه باطل كردن صيغه موقت بسته بود. واسه مشخص نبودن مواش.
عاشق همین کاراش بودم همین حرکتاش دیوونم میکرد پیرهن آستین داش اما سه رب بود که با دست بند د ساعت دستاشو پوشونده بود تنها ایرادی که از دید من داشت اون یقه اش بود که بیش از حد باز بود. دکلته نبود اما چیزم از دکلته کم نداشت. رفتم تو اتاقش و سمت کمد تمامشو زیرو رو کردم. بالا خره یه گردنی حجاب پیدا کردم آخه این گردنی چه ربطی به شالو کلاه و روسری داشت همونو بر داشتم و رفتم پایین از پله ها. بچه ها تا منو دیدن همه پاشدنو به سمت در رفتن.
چقد دیر کردی نحوه باطل كردن صيغه موقت.
امیر: چقد دیر کردی نحوه باطل كردن صيغه موقت. احسان: واسه ما عادیه. احسان ببندند. باشه عزیزم.بچه ها شما برید سوار شید منو نحوه صيغه كردن موقت هم میایم. و دست نحوه صيغه كردن موقت رو کشیدم سمت خودم. انا متعجب برگشت سمتم انگار ترسیده بود. احسان: نحوه صیغه كردن موقت تورو بیخیال. احسان کاریش ندارم باهاش حرف دارم بیروون. امیر سری تکون داد و دست احسانو گرفتو رفتن بیرون از خونه. نگاهی به نحوه صيغه كردن موقت انداختم اما سعی کردم بی تفاوت باشم.
چکارم داری نحوه صیغه كردن موقت.
چکارم داری نحوه صیغه كردن موقت. هیچ در موردهیچی حرف نززززززن بببببند دهنتو بزار کارمو بکنم. دکمه گردنی باز کردمو انداختم گردنش و پشت سرش واستاده بودم دکمه رو بستمواز ترس میلرزیدبرشگردوندم سمت خودم اضافه های گردنی رو فرستادم تو لباسش نک انگشتام به بدن داغش میخوورد دوس داشتم بغلش کنم اما دلم غلط کرد. دوست داره غلط کرده عاشق. ممنون خیلی فکر خوبی کردی. نگاهش نکردمو داد زدم. خفه شو برو سوار ماشین شو دیر شده. سرشو انداخت پایینو رفت سمت در.. .. باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت آدرس... از ماشین پیاده شدم. استرس تموم وجودمو گرفته بود این همه ماشین اینجا چکار میکردن یه جشن کوچیک این همه دعوتی میخواد واسه یه قرارداد.