
نرم افزار دوست یابی جهانی اندروید وارد خونه میشم و سریع بغلش میکنم روی مبل با پتو مسافرتی کز کرده ک کمی پوف کرده زمزمه میکنم: چقدر گریه کردی که این همه زشت شدی؟ تک خنده ی تلخی کرد و گفت: اول هااونم معتقد بود با گریه زشت میشم اما یک بار فقط یک بار این آخرا گفت چقدر بهم میاد. لبخند دردناکی زدم خواهرم شیدا شده و کسی به فکرش نیست... بلند میشم و لباس عوض میکنم چایی دم میکنم و صبحانه روی میز میچینم هر چند گه ساعت یک ظهره اما مطمعنم امروز خودش رو فراموش کرده صداش میزنم و بلند میشه به طرف آشپزخونه میاد و با دیدن میز لبخند محوی میزنه و زمزمه میکنه: باورم نمیشه یک بار دیدم چقدر خانومانه در عرض ده دقیقه میز چیدی. لب باز میکنم: پرو نشو بشین پوست استخون.
تکیه گاهم بعد نرم افزار چت دوستیابی اندروید و مادرمه.
صندلی رو عقب میکشه و میشینه نگاهش میکنم تنها تکیه گاهم بعد نرم افزار چت دوستیابی اندروید و مادرمه... با تمام توانم امروز کاری کردم که بخنده فیلم کمدی باهاش دیدم، ناهار هم مهمونش کردم غذای مورد علاقه اش کوفته ی نرم افزار دوست یابی اندرویدی پز، براش رقصیدم و دو تا بالشت پر که تو سر هم زدیم و بعد از نابودی کامل خونه، کیف کردیم. سوم شخص در پارکینگ را باز میکند، هر چه اصرار میکند به نرم افزار دوستیابی اندروید که امشب بماند و او تنها نباشد قبول نمیکند، نرم افزار دوستیابی اندروید رایگان بزرگتر و فهمیده تر است شاید. .. که میداند نرم افزار دوستیابی اندروید رایگان باید به خانه ی شوهرش بازگردد نرم افزار دوستیابی اندروید رایگان مردانگی کرده بود که نرم افزار دوست یابی اندرویدی تا ده شب نزد نرم افزار دوستیابی اندروید مانده بود.
نرم افزار های دوست یابی اندروید هم باید اعتراف کند
نرم افزار های دوست یابی اندروید هم باید اعتراف کند هیچ کجا خانه اش نمیشود کنار عشقش نمیخوابد اما در خانه ی نفس میکشد که عشقش هم نفس هایش را به رخ میکشد. ماشین را پارک میکند و سوار آسانسور میشود در آیینه ی آسانسور به صورت بهترین نرم افزار دوستیابی اندروید لبخند میزند امروز بهترین روز زندگی اش بود با تنها نرم افزار های دوست یابی اندروید. نرم افزار دوستیابی اندروید از ورجه وورجه های نرم افزار دوست یابی اندرویدی ترسید آن بچه که گناهی نداشت نرم افزار دوست یابی جهانی اندروید فقط میخواست که نرم افزار دوستیابی اندروید بخندد بلند هم بخندد. زیر دلش تیر میکشد و بی اهمیت از آسانسور ی که می ایستد بیرون میرود به طرف واحد میرود که پایش به کفش زنانه ای برخورد میکند.