دوباره توی ماشین سکوت شد اوضاع از اون چیزی که فکر می کردم بدتر بود فقط تنها چیزی که این وسط معلوم نبود این بود که چرا اونا رو دزدیده بودن نگاهی به سایت همسریابی آغاز نو ورود کردم و گفتم: با این وضع انگیزه اونا از دزدیدن بچه ها چیه؟ سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی نگاهم کرد و سایت همسریابی آغاز نو پنل کاربری بود که جواب داد: تو و سایت همسریابی آغاز نو پنل کاربری دنبال این سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی این شاید سری تکون دادم اصلا باورش امکان نداشت همسریابی آغاز نو سایت بود که گفت: نه فکر نمی کنم این انگیزه کافی برای این کار باشه ما هیچ سر نخی برای حل این مسئله نداشتم
سایت همسریابی آغاز نو پیامهای من به بن بست خورده بود
یعنی سایت همسریابی آغاز نو پیامهای من به بن بست خورده بود اصلا معلوم نبود این سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت از کجا میان طرف خیلی حرفه ای کار کرده حتی از چند نفری که در ارتباط بودن و خودشون هم مصرف می کردن از وجود قرص های جدید بی خبر بود این قرص ها قاطی بقیه مصرف میشده! من سکوت کرده بودم و با ناامیدی تمام داشتم فکر می کردم دیگه هیچ وقت همسریابی آغاز نو سایت رو نمی بینم با این فکر احساس کردم توی ماشین دارم خفه می شم با یه حرکت در و باز کردم و زیر نگاه نگران سایت همسریابی آغاز نو پیامهای من از ماشین بیرون زدم و با قدم های تند از همسریابی آغاز نو سایت و ماشین دور شدم سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی! چرا به هر دری می زنم بسته اس تو مگه نیستی!
آخه همسریابی آغاز نو سایت چکار کرده
آخه همسریابی آغاز نو سایت چکار کرده که باید این تاوانو بده! ؟ حق من این نیست حق مادر من این نیست! نمی دونم چقدر رفتم که با زنگ گوشیم به خودم اومدم پاهام درد می کرد و حالم بد بود سایت همسریابی آغاز نو ورود بود مجبور شدم جواب بدم: سلام! نمی خوای برگردی کلی کار داریم! با بی حالی نشستم روی لبه سایت همسریابی آغاز نو دائم و نگاهی به خیابون انداختم تا بفهمم کجام: چکار داریم؟ سایت همسریابی آغاز نو ورود چرا بچه بازی در میاری! ما الان خیلی جلویم