امیر: نکنه از راهرو میترسی و بعد خندید. احسان با خنده گفت: نه داداش من ایشون هر وقت این مدلی میاد پایین ینی در حال فرار.و یا بلایی سر همسریابی هلو اورده. و هرسه تا با هم خندیدن. مشکلی نیست داداش.عیب نداره الان سایت همسر یابی رایگان اومد پایین میگم چی گفتی. منو از بچه می ترسونی. بزار همسریابی اینترنتی رایگان بیااااد. ...
اصن باهات قهرم احسان بد. خوندیمو صبحونه رو خوردیم البته برعکس همیشه با خنده چون احسان لقمه میگرفتو میزاشت دهن امیرو ادای این دخترایی که واسه عشقشون با لوس بازی لقمه میگیرن و میگفت. امیرم.اخماتو باز کن میترسم وای سایت رایگان همسریابی با عکس باتو ام باز کن او گره رو. یا میگفت. امیر هاپو نشی دستمو به گازی. و در آخرم یه بوس از لپ امیر کردو گفت من برم بپوشم عشقم بریم شرکت. منو عسل وسایت همسر یابی رایگان از خنده در حال ترکیدن بودیم.
سایت رایگان همسریابی با عکس گه گاهی یه تک خنده میکرد.
سایت رایگان همسریابی با عکس گه گاهی یه تک خنده میکرد. احسان: دوستان امروز بازدید از یه انبار بزرگ داریم بیرون از شهر. گفته باشم ها.باید همه امروز چهار چشمی نگاه کنید کلاه سرمون نره. آها آها تا یادم نرفته خانم امروزو کفش پاشنه بلند نپوشید که من حوصله غر غر کردناتونو.ندارم. بیرون از آشپز خونه. پسرا رفتن بالاو من عسل میزو جم کردیم.و باهم از اشپزخونه رفتیم بیرون داشتیم به سمت پله ها باهم میرفتیم بالا.
عسل آنا جانم. خیلی خوش حالم تو همسریابی هلو باهم خوبین.شما بدون هم معنی ندارین. .اما ای کاش این کنار هم بودن تا ابد ادامه داشته باشه. چطور راستی آنا همسریابی اینترنتی رایگان شالو کلاه اضافه همراش هست؟ حالا تو بیار بعدا چطورشو میفهمی من تو اتاقمم. وان رفت تو اتاقش و منم رفتم تو اتاقم. یه جین آبی. یه مانتوی مشکی که از جلو تماش با منجاق کار شده بود و یه شال مشکی یه شالو کلاه آبی یه کت کوتاه مشکی. و به دستور سایت رایگان همسریابی با عکس یه جفت کفش اسپرت مشکی..
رفتم سمت اتاق سایت همسر یابی رایگان و آروم در زدمو بیا تو.
همش دو جفت باهم بود. یه خط چشم که واقعا چشمامو گیرا تر میکرد.و ریمل و یه رژ صورتی زدم.رفتم بیرون از اتاق. و رفتم سمت اتاق سایت همسر یابی رایگان و آروم در زدمو بیا تو. همسریابی اینترنتی رایگان شالو کلاه اضافه داری. همسریابی هلو داشت کمر بندشو میبست.ودستش روکمربند به من زل زده بود. یه لبخند زد.و یه سوت زد بللللله خانم خودم بیا اینجا بینم. دست از بستن کمربندش برداشتو اومد سمتم. همون لباسایی کا واسش گذاشته بود کت تک قهوه ای یه پیرهن سفیدو شلوار قهوه ای کتان. دوتا دستشو انداخت دور کمرمو. بالا تنشو یکم عقب کشیدگفت.
با اجازه کی بزک دوزک کردی ؟ دلم خودم. بعد واسه کی اینطوری اون چشاتو خوشگل کردی. خودم. منو فشار داد به خودش چی. واسه شوهرم. . منم چشمام وبستمو خودمو سپردم بهش از این که سایت همسر یابی رایگان انقد دوستم داشت تو اوج آسمون بودم. همسریابی اینترنتی رایگان دنیامو پر کرده بود از عشقم داشتم نفس کم میوردم. همسریابی هلو سرشو عقب کشیدو گفت. آنا خانم تا توباشیو خوشگل نکنی. تازه با کلی تخفیف فقط بوست کردم. رژت یهخورده پررنگ بود اینطوری بهتره خانمم. آری داره دیر میشه زود باش. بزار دیر شه من میخوام فقط تورو نگاه کنم فقط چشاتو نگاه کنم.