![همسریابی بهترین همسر همسریابی بهترین همسر](posts/2021/09/06/yxzr4kgmd9vf1j3mcvqo7dqh6xlne85igtwlzha0.jpg)
ته زندگیم رفته بودو من غافل بودم ازش گفت از سختی هایی که مادرم کشید از دلش که بعد از رفتن بابام رفته بود از همه اینا گفتو من فقط گریه کردم درو محکم به هم کوبیدمو خودمو روی تخت انداختم بلندزدم زیر گریه حاال که کسی خونه نیست بهترین فرصته که از شر این بغض لعنتی خالص بشم.. .. در اتاق رو باز کرد توی چهارچوب در ایستاد پاهاشو توی هم پیچوند و دستاشو توی بغلش جمع کرد
همسریابی بهترین همسر توران صدای گریه هات کل ساختمونو برداشته.
همسریابی بهترین همسر توران صدای گریه هات کل ساختمونو برداشته. چت شده؟
روی تخت باتعجب نشستم همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت اونش مهم نیست سوال من چیز دیگه ای بودتو کی اومدی؟
اشکامو پاک کردم سرمو پایین انداختمو گفتم همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت بهت یاد ندادن جواب سوالی که میپرسنو بدی؟
خیله خب من یادت میدم چیزی نیست قبل از اینکه کاری کنه یا حرفی بزنه گفتم یه نفس عمیق کشید و باهمون بی تفاوتی همیشگی گفت هیچی فقط دلم گرفته بود همین بعضیا ادما دروغ که میگن از چشماشون مشخصه به هر حال اگه راستم بگی دلیلش اینه که سه ماهه که به اینجا اومدی همش خودتو توی خونه حبس میکی ذره برو بیرون یه دوری برن به کسایی که واسشون مهمی یکم بها بده مطمئنا حالت بهتر میشه زنگ خوردن گوشیش مجال بیشتر حرف زدنمونو نداد تماس که قطع شد کالفه گفت هواشو داشته باش همسریابی بهترين همسر اومده من زیاد حالم خوب نیست خستم یکم می مونم بعد میام باال تو همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت زودترخیله خب تو برو منم االن میام چشم اقااااا چه دستورم میده یه اب به صورتم زدمو لباسامو مرتب کردمو به طبقه پایین رفتم همسریابی بهترين همسر کنار همسریابی بهترین همسر روی مبل نشسته بود عادلم روبه روشون. یه روزنامه دستش و داشت میخوند عادل پسر خیلی مهربونو بانمکیه یجورایی هم به همسریابی بهترین همسر شباهت میده البته منهای رنگ چشماو فرم لباشون. سالمی کردمو کنار عادل نشستم سکوت تنها چیزی بود که بینمون ردوبدل میشد همسریابی بهترین همسر غصبی و کالفه کنار همسریابی بهترین همسر گزینی نشسته بود همسریابی بهترین همسر گزینی م نمیدونست باید چیکار کنه منم با ریشه های شالم مشغول بودم باالخره این سکوت که کمی هم طوالنی بود با حرف همسریابی بهترین همسر گزینی شکست یکمی روی مبل جابه جاشدو رو به عادل گفت
عادل نه سبزی خریدم نمیدونم الی کدوم صفحه گذاشتم روزنامه میخونی؟
زدیم زیر خنده همسريابي بهترين همسر همینطور هرچند که متلک بارش کرده عادلم عین بقیه اصال از همسريابي بهترين همسر خوشش نمیاد تعجبی هم نداره اینجا هیچکس از همسريابي بهترين همسر خوشش نمیاد.
عادل روزنامه رو جلوی صورت هردومون گرفت و اهسته گفت تورو به جدت اینو یه جوری ردش کن بره دستم خسته شد من تو عمرم تا حاال روزنامه دستم نگرفتم همون کتابای خودمم به زور میخوندم االن برای اینکه این عنتر خانومو نبینم دوساعته روزنامه به دست نشستم عادل اره جون تو. مرگ عادل بپرونش یجوری میگم تو اهل این کارا نیستی یدفعه همسریابی بهترین همسر از جاش بلند شدو گفت همسریابی بهترین همسر جدید منم میام من میرم استراحت کنم همسریابی بهترین همسر توران تو کجا؟
همسریابی بهترین همسر جدید باتو میام تو اتاقت دیگه
همسریابی بهترین همسر جدید باتو میام تو اتاقت دیگه. اینجا حوصلم سر میره چیکار کنم؟
همسریابی بهترین همسر توران میدونی که خوشم نمیاد کسی تو اتاقم پا بذاره. بعدم مگه من گفتم بیای که االن بگم چیکار کنی ؟
پرواز طوالن ی بود خیلی خستم میرم استراحت کنم اخی طفلی خیلی بد باهاش حرف زد از پله ها رفت باال و از نظر ناپدید شد رو به همسریابی بهترین همسر جدید کردم تا خواستم حرفی بزنم همسریابی بهترین همسر دنیا چیه؟
تو دیگه چی میگی؟ نمیخواد دلت برای من بسوزه همسریابی بهترین همسر دنیا