ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مریم
مریم
43 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل فتانه
فتانه
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل عباس
عباس
32 ساله از شهریار
تصویر پروفایل حامد
حامد
34 ساله از زاهدان
تصویر پروفایل علیرضا
علیرضا
24 ساله از قم
تصویر پروفایل ندا
ندا
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل هانیه
هانیه
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل ابوالفضل
ابوالفضل
23 ساله از یزد
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
38 ساله از سبزوار
تصویر پروفایل علی
علی
32 ساله از آمل

همسریابی بهترین همسر کدام است؟

همسریابی بهترین همسر ثبت نام کردم...صورتشو مماس صورتم قرار داد و بازوهامو توی دستاش گرفت همسریابی بهترین همسر توران چیو نمیتونی دنیز؟

همسریابی بهترین همسر کدام است؟ - همسریابی


کانال همسریابی بهترین همسر

همسریابی بهترین همسر دلم تنگه واسه گذشتمون، همون وقتی که هیچی تو دنیامون نشد نبود همون وقتی که تو دنیای همسریابی بهترین همسر جدید بودی و همسریابی بهترین همسر گزینی دنیای تو اشکام پشت پلکام صف کشیده بودن داشتم میسوختم ؛ داشتم خفه میشدم دیگه تحمل اون جوو نداشتم چشمامو باز کردم و اشکام عین سیلاب روی گونم راه خودشونو پیدا کردن. چشمامو که دید سرشو به تاج تخت تکیه داد و چشماشو روی هم فشار داد سر جام نشستم؛ احساس خفگی میکردم یقه ی لباسمو آزاد کردم و دستامو روی صورتم گذاشتم. دستامو کشید و بغلم کرد سرمو روی سینش گذاشتم، صدای تپش قلبش توی گوشم پیچید... بغض یه لحظه نفسمو برید بی اراده گفتم: همسریابی بهترین همسر من دیگه نمیتونم ضربان قلبش کند شد ؛ آروم گفت: همسریابی بهترین همسر چیو نمیتونی؟

همسریابی بهترین همسر ثبت نام کردم...صورتشو مماس صورتم قرار داد و بازوهامو توی دستاش گرفت همسریابی بهترین همسر توران چیو نمیتونی دنیز؟ نگاه سرگردونمو تو چشماش دوختم، کلافه بود ؛ تو این اوضاع مگه میشد کلافه نبود؟ همسریابی بهترین همسر ورود این حرفارو ازت بشنوم نمیتونم تو این حال ببینمت. میسوزم وقتی میبینم داری میسوزی ؛ نمیتونم نفس بکشم وقتی نفست بال نمیاد ب نمیتونم همسریابی بهترین همسر توران یه کاری کن دیگه همسریابی بهترین همسر ادرس جدید نگاهشو به رو به رو دوخت همسریابی بهترین همسر گزینی برو ؛ تنها چارش همینه رفتن، فعلی که صرف کردنشو بلد نبودم ؛ پوزخند زدم کجا برم؟ همسریابی بهترین همسر ثبت نام کرد ؛ چند بار چشماشو باز و بسته کرد.

همسریابی بهترین همسر جدید نپرس ؛ فکر کردن به این موضوع واسم اصلا آسون نیست

 کلافه گفت: همسریابی بهترین همسر گزینی از همسریابی بهترین همسر جدید نپرس ؛ فکر کردن به این موضوع واسم اصلا آسون نیست ذهنم همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت بود ؛ درگیر و همسریابی بهترین همسر ادرس جدید... به هم خیره شدیم ؛ چشمامون قفل هم بود ولی لبامون تکون نمیخورد هیچکدوممون دیگه حرفی واسه گفتن نداشتیم ؛ زندگی من به همسریابی بهترین همسر توران گره خورده بود و زندگی همسریابی بهترین همسر توران به یه درد بزرگ که هیچ چاره ای جز صبر نداشت روی چشمام دست کشیدم و به ساعت چشم دوختم، ساعت پنج بعد از ظهر بود همسریابی بهترین همسر هنوز خواب بود، آروم و بی صدا از روی تخت پایین اومدم و پتو رو روش کشیدم ترجیح دادم بیدارش نکنم.

صبح خیلی همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت بود

دیشب که نمیشه گفت ؛ صبح خیلی همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت بود چند لحظه بهش چشم دوختم و بعد از اتاق بیرون رفتم... ساعت نزدیکای شیش بود و هوا رو به تاریکی می رفت ؛ نم نم بارون می بارید و کلی سرد شده بود حوصلم حسابی سر رفته بود، سمت اتاق خواب رفتم و کنارش روی تخت نشستم ؛ خواستم صداش بزنم که صفحه ی گوشیش که روی میز عسلی کنار تخت بود روشن شد چند لحظه گذشت و طرف پشت خط دست بردار نبود... سمتش رفتم و از روی میز برش داشتم و بهش نگاهی انداختم یه شماره ی ناشناس بود، دهنمو کج کردم و انگشتمو روی دایره سبز روی صفحه ی گوشی کشیدم و بدون اینکه حرفی بزنم گوشیو کنار گوشم گذاشتم و منتظر شدم که صدایی از پشت خط بشنوم اما هیچ صدایی نیومد با تعجب گفتم: بله؟ همسریابی بهترین همسر ثبت نام ممتد... بفرمایین؟ همسریابی بهترین همسر جدید، سکوت و باز هم سکوت.

مطالب مشابه