![آدرس همسریابی صیغه ای انلاین آدرس همسریابی صیغه ای انلاین](posts/2021/09/21/wtah9ls2efjox5dqz0ocbvii41lxnqpzs8dvb6mu.jpg)
وا این چم شده. همسریابی هلو اومد و دستشو انداخت دور شونم و گفت خانمم چت شد. بچه ها اومدن عسل: آنا چی شدی این خون چیه.؟ احسان: سایت ازدواج موقت رایگان سریع بیا داخل. امیرآنا چت شد تو. همسریابی صیغه ای انلاین گفت میتونی راه بری؟ آره بابا. کانال همسریابی موقت رنگ تو روش نبود.دیگه نزاشت حرفی بزنم و جلو بچه ها من وگرفت بغلش خون دماغم همینطوری میریخت. رفتیم داخل سرم یکم گیج میرفت.
سرمو چسبوندم به سینه اش خانمم بهتری. چت شد آخه عزیز دلم انقد ترسیدی که اینطوری شدی. منو برد بالا برد تو اتاق خودش بچه ها همه دنبالمون اومدن همسریابی صیغه ای انلاین منو خوابوند روتخت اخماش تو هم بود.و گفت عسل خانم.یکم آب ولرم بیار. وشروع کرد به پاک کردن خون رو دماغم. امیر کانال همسریابی موقت ببریمش دکتر. مننه. .نه لازم نی الان خوبم. احسان میگم بچه رو نبریم همینه دیگه.آنا خوبی. ؟
منم بیدارم سایت ازدواج موقت رایگان تو اتاقم فعلا کار دارم.
آره خوبم برین بخوابین. ممنون ببخشید حال خوبتونو خراب کردم. امیر نه بابا این چه حرفیه. کاری بود من هستم شبتون بخیر تو اتاقمم. منم بیدارم سایت ازدواج موقت رایگان تو اتاقم فعلا کار دارم. عسل هم اومد داخل و آبو گذاشت یکم نشستو بعد رفت. همسریابی هلو دستمالو خیس کرد کشید ت صورتم اخمو بود. آنا بند نمیادآ. باشه یکم واستا اگه بند نیومد میریم. سرمو گرفتم بالا و تا مانع اومدن خون بشم آیا دستمو گرفته بود و با اویکی دستشم دستمالو گرفته بودکه رو بینیم بود.
یکم که گذشت دستمال برداشتو گفت. شکر خون بند اومد.خانمم. بهتری آنی! آره آقایی خوبم. دکمه های لباسشو باز کرد چشمامو بستم. انگار متوجه شد. خانم مارو باش هعییی. هیچی نگفتم. باز کن او چشمارو تموم شد.بازشون کردم حوصله حرف زدن نداشتم سایت ازدواج موقت رایگان اومد نشست کنارمو.گوشه تخت. یه آستین حلقه ای مشکی و یه شلوارک مشکی تنش بود و گفت. آنا ببخشید. نباید تنهات میزاشتم. صورتمو شروع کرد به پاک کردن. و از نگاه ثابت همسریابی صیغه ای انلاین معذب بودم. چشمامو بستم.
مرسی کانال همسریابی موقت خانمم چشماتو باز کن عزیزم تموم شد.
مرسی کانال همسریابی موقت خانمم چشماتو باز کن عزیزم تموم شد. خواهش میکنم خانمم. پاشد و رفت دستشویی تو اتاق. میخواستم یکم اذیتش کنم دوست داشتم بدونم چقدر دوسم داره. صدای در دستشویی اومد. ینی اومد بیرون دمپاییاشو پاش کرد و با صدای پاش فهمیدم داره نزدیکم میشه بالاو پایین اومدن سینه ام کم کردم. آنا....آنا...بیا اینورتر. جواب ندادم. آنی باتوام ها.. ... اومد جلو وبا ترس صدام زد آنا و چن تا سیلی زد تو صورتم. دلم نیومد بیشتر از این اذیتش کنم چشمامو باز کردم. جانم مثلا من خوابم برده بود.
اه آنا فکر کردم چیزیت شده. جانم آنا ببخشید. اگه چیزیت بشه من...من نمیتونم آنا. دستشو اورد بالا و خواست روسریمو در بیاره که رو دستش دست و سرمو گذاشت رو بازوش و گفت تو جات اینجاست. گذاشتم و گفتم.سایت ازدواج موقت رایگان جان نه نکن. آنا ینی چی من مواتو دوس دارم دستتو بردار. و بدون مکث برداشتش. و گفت من عاشق مواتم خانم خودم وبوسسی زد روشون. همسریابی صیغه ای انلاین خوابم میاد. بخواب خانمم. برگشتم سمتش فداتشم آنی خانمم. و دستشو انداخت دو کمرمو منو به خودش نزدیک کردو گفت از فاصله بدم میاد.