حالا آروم دست چپتو بیار... برهنه من که تنها لباس زیرم بود... دست سایت همسر شیدایی به بانداژ دور کتفم نزدیک شدو حالت نوازش گونه ای دستشو روش کشید... آنا منو ببخش صداش رنگ بغض گرفت. ..اگه من نبودم الان هامونی نبود که این بال رو سرت بیاره... منم که با این حالم دنبال بهونه واسه گریه میگشتم. بغض کردم و باصدای خیلی سایت همسر شیدایی گفتم همسر شیدایی حرف از نبودنت نزن نمیخوام بشنوم میفهمی تو همه چیزمنی. .. تورو هیچ وقت اینو نگو. چشم جوجه چشم اینطوری حرف نزن که کار دستمون میدی. ..
سایت همسر شیدایی همونطور داشت نگاهم میکرد
سایت همسر شیدایی همونطور داشت نگاهم میکردصدای نفساش به گوشم میرسیدتنها صدای بین منو همسر شيدايي نفساش بود سرشو اورد جلو چشمامو بستم نباید تکون بخورم. اومد جلو ترلباسو تنم کرد. وسرشو بین دستاش گرفت....همون مدلی که سرش بین دستاش بود گفت باپشت همسرم شیدایی بکش. که شلوارتو عوض کنم همسر یابی موقت شیدایی و با احتیاط همسر همسریابی شیدایی کشیدم... اما اگه میمردم انقدر عذاب نمیکشیدم واقعا خجالت کشیدم.. دکمه شلوارمو باز کرد و دمپای شلوارمو گرفت و کشیدش بیرون. شلوارک وپام کرد روشکر شورت پام بود اومد بالا که بکشتش بالا وای چرا باید تو این شرایط باشم اشک تموم صورتموخیس کرد. همسر شیدایی کمکم کرد که بشینم هر دو ساکت بودیم نگاهم نمیکرد...
منم نگاهمو ازش میدوزدیدم. سرشو گرفت باالو گفت آره قرصاتو خوردی... متوجه اشکام شد... اخمی کردو گفت...گریه چرااا... هیچی دلم گرفت... همسر یابی موقت شیدایی باش دل منم گرفته همه چی درست میشه.. و بعد پاشدو رفت بروس از رو میزآرایش بر داشت. آنی خانم میخوام موهات شونه کنم بعد بخواب که من برم حموم همسر شيدايي پشت سرم نشست رو تخت و موامو باز کرد و شروع کرد به شونه کردنشون...اروم.. هردو ساکت بودیم نمیدونم چرا همسر شیدایی انقدر همسر یابی موقت شیدایی شده بود موامو بافت. ..
بعد از بافت موام یه بوسه سایت بهترین همسر شیدایی پشت گردنم زد.
بعد از بافت موام یه بوسه سایت بهترین همسر شیدایی پشت گردنم زد. و بالشت و مرتب کرد وکمکم کرد به سمت راست سایت بهترین همسر شیدایی بکشم. فکر کردم همسر شيدايي مث قبل دوستم نداره. کنارم شیدایی همسر موقت کشید و تکیه داد رو آرنجش و موامو نوازش کرد بخواب خانمی بخواب که من باید برم حموم سرو ریختمو درست کنم.. جانم