تمام سایت ازدواج خارجی ترک اعتیادم است. اما سایت ازدواج با خارجی بی تفاوت به تمام پیامها هرشب پس از خواندنشان آنها را راهی سطل زباله گوشیام میکنم. به کنار پنجره می روم. غریبه در سایت ازدواج با خارجی ها جمع کردن وسایلش است. امشب، سایت ازدواج با خارجی ها غریبی دارم و دلم میخواهد او بیشتر و بیشتر بر سازش زخمه بزند و مر ا در تنهایی ام غرق کند.
روسری سیاهم را روی سر میاندازم و آهسته در ورودی را باز میکنم و از پله ها پایین میروم. سایت ازدواج خارجی غریبی دارم. دلم میخواهد کنار این غریبه بنشینم و او برایم سه تار بزند و سایت های ازدواج خارجی همراه سازش زار بزنم. در را که باز میکنم کوله پشتیاش را بر دوش انداخته و تارش را زیر بغل زده و مشغول رفتن است. صدایش میزنم.
چند قدم بهترین سایت ازدواج خارجی
لبه کاله ش را کمی پایینتر میکشد و بی توجه به سایت ازدواج با خارجی راهش را میگیرد و چند قدم بهترین سایت ازدواج خارجی آقا، با شما هستم. جلو بر میدارد. دستم را تکان میدهم و کمی جلوتر میروم. جوابم را نمیدهد. نزدیکش که میشوم یک جمله میگوید و به سمت سر کوچهبا شما هستم. چرا فرار می کنی؟ میخوام یه کمه دیگه سه تار بزنی، میشه؟ میدود. پیامهای موبایلت رو جدی بگیر. سایت ازدواج یابی خارجی برای نابودی خیلی حیفی سایت ازدواج خارجی! صدایش را میشناسم. مطمئنم که سایت های ازدواج خارجی این صدای گرم را میشناسم. انگار تمام خاطراتم گوشه ذهنم هر روز با این صدا، مثل قصه های مادربزرگ روایت شده است. به سایت ازدواج با خارجی ها میدوم. اما ناگهان در دل تاریکی شب ناپدید میشود. هرچه سر میچرخانم اثری از او نمییابم. و دست خالی به خانه باز میگردم. آهسته در پشت سرم میبندم. هنوز نفسم جا نیامده است که کسی کلید برق را میزند.
بر میگردم و به جز بچه ها که در خواب ناز هستند، همه اعضای خانواده مقابلم ایستادهاند. مامان دست بر کمر میزند و با آن قیافه حق به جانبش میپرسد: -میشه بفرمایید، این وقت شب، با این شکل و قیافه کجا تشریف داشتید؟ تک تکشان را از نظر میگذرانم. نصفه شبی خواب و زندگیتون رو ول کردید، زاق سیاه سایت ازدواج با اتباع خارجی رو چوب میزنید؟ زری دندان بر هم میساید و چپ چپ نگاهم میکند. بهترین سایت ازدواج خارجی دست از این مسخره بازیت بردار، خجالت بکش! هیچ از بهترین سایت ازدواج خارجی و روز خودت خبر داری؟ فقط مونده بود نصف شب از خونه بزنی بیرون!
مادرم سریع به میان حرفش میپرد. بچه ام، هی میگفت این دختر دشمن خورده ماست! تا آبرومون رو نریزه ول کن تقصیر سایت ازدواج یابی خارجی تقصیر من خاک بر سره که بهش اعتماد کردم؛ گفتم برگرده خونه، نیست! سایت ازدواج با خارجی احمق باور نکردم و عقلم رو دادم دست این بابای ناقص سایت ازدواج خارجی از خودش! پدرم انگار خونش از حرفهای مادرم که غرورش را در مقابل دامادش نشانه رفته است، به جوش می آید. ناهید دهنت رو میبندی یا اینکه نصفه شبی همتون رو بندازم از خونه بیرون و خیال خودم رو راحت کنم؟ مادرم رو ترش میکند و این بار امیر خودش را وسط میاندازد به سایت ازدواج با اتباع خارجی ربطی نداره سایت های ازدواج خارجی ولی این پیرزن و پیرمرد بدبخت گناه دارن؛ راستش رو بهشون بگو و سایت ازدواج با خارجی ها! دشمنت که نیستیم کمکت میکنیم! تمام نفرتم نسبت به او را در صورتم یک جا جمع میکنم