یه لبخند با دهن بسته زد و همزمان سرشو تکون داد. خندم گرفت از این کارش و بعدا از اینکه یه لیوان آب پرتغال ب من خووروند.وسایلو بر داشتمو رفتیم. سویچو گرفتم سمت ورود به سایت بهترین همسریابی هلو و گفتم تو بشین من خوابم میاد.. پشت فرمون نشست بی حرف و منم سرمو تکیه دادم ب پشتی صندلی وسرم رو به ورود به سایت بهترین همسر بود و چشامو بستم اما بیدار بودم.قبل از حرکت فلشی از تو کیفش در اورد.
و رو ضبط گذاشت ورود به سایت همسریابی بهترین همسر یه شال مشکی سرش بود با یه صورت بدون آرایش. یه مانتوی مشکی.کلا تیپش مشکی بود مشکی تزاد عجیبی با پوست صورتش داشت و اون چشمای درشت مشکی. همیشه میشنیدم که دخترای کرد زیبا هستن. و ورود به سایت بهترین همسر جدید یه نمونه از زیبایی بود ورود به سایت بهترین همسر زیبایی درونش هم زیاد بود.دلم واسه زندگیه ورود به سایت بهترین همسریابی هلو و تنهایش میسوزه منم تنها بودم. اما هرچی باشه باز شرایطم از ورود به سایت همسریابی بهترین همسر بهتر بود.یه سیگار روشن کردم و یه پک عمیق طبق معمول.
چند لحظه طول نکشید که ورود به سایت بهترین همسر جدید گفت.
چند لحظه طول نکشید که ورود به سایت بهترین همسر جدید گفت. ورود به سایت بهترین همسریابی کشیدن سیگار کلا ضرر داره حالا تو اول صبحی با اون معده حساست.خود آزاری داری ؟ ورود به سایت بهترین همسر جان خودت گیر نده ول کن بابا هیچیم نمیشه. چیزی نگفتو سکوت کردیم هردوتا پنجره سمت خودشو پایین زد.یکم که گذشت سیگارو دوباره نزدیک لبم بردم که یهویی ورود به سایت بهترین همسریابی هلو از رو لبم قاپیدش و انداختش بیرون.
انگار تو قصد نداری بزاری ورود به سایت بهترین همسریابی دوهمدم
نه انگار تو قصد نداری بزاری ورود به سایت بهترین همسریابی دوهمدم سیگار بکشم. و گفت خب بگو لابد بخاطر وجودم کنارت هنه یه چیز دیگه مونده ک نمیزاره راحت باشمخب باشه دیگه نزاشتی بکشم. حالا راحت باشنع ورود به سایت بهترین همسریابی پیوند از سیگار بدم میاد در ضمن دهنت و لباست بو میگیره.حیف نیست. خب این پاکتو از بگیری ینی ورود به سایت بهترین همسریابی شیدایی نمیتونم دیگه بخرمنه اصلا اینطوری نیست.فقط اون پاکت سیگار که تو کیفته رو بهم بده. نه حداقل اینطوری خیالم راحته که من نزاشتم که جلو چشم خود آزاری کنی. نمیخواد نمیدم این بچه بازیا چیه؟
هیچی نگفت و ب جلو خیره شد. معلوم شد که ناراحت شده و حرفی نزد از شهر خارج شدیم و به سمت فرودگاه رفتیم.کامل ازش معلوم بود که دل گیر شده. از تو کیفم پاکتو در اوردم انداختمش رو داشبورت و گفتم بگیر بابا. لبخند رو صورتش نقش بست سریع جمش کرد که ورود به سایت بهترین همسریابی شیدایی نبینم خب دیگه بسه با این اخمات.بازشون کن اون پاکت سیگار. مرسی البته تو باید ازم ممنون باشی که نزاشتمو جونتو نجات دادم رمان همسر اجباری آی آی الان برش میدارمآ.
و هردو خندیدیم.بعد از اون خنده هردو ساکت شدیم و معلوم بود ورود به سایت همسریابی بهترین همسر هم مثل من تونه نه باشه ممنون از لطفت. فکره. تا رسیدیم هیچ کدوم حرفی نزدیم.از ماشین پیاده شدم که ورود به سایت بهترین همسر جدید هم ماشینو خاموش کردو پیاده شد. چمدونو دستم گرفتمو راه افتادیم صدای چرخای چمدون تنها صدای بین منو ورود به سایت بهترین همسر بود هردو توسکوت ب سمت در وردی رفتم موقع بود چرخیدم سمت ورود به سایت بهترین همسر جدید وگفتم خب دیگه آنی خانم.اگه بدی از ما دیدی حلال کن خوبیاهم هرچی بوده از خودت بوده. توام همینطور. صداش آروم بود.
خییلی. سرشو بالا گرفت نگاهش رو کراواتم ثابت موند. دستشو اورد بالا و کراوانمو یقه لباسمو مرتب کرد. ورود به سایت بهترین همسریابی واست آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. خیلی گرفته بود صداشو چهره معصومش. خم شدم و لپشو بوسیدم. گفتم و بی معطلی رفتم سمت باجه واسه تحویل بلیط... ورود به سایت بهترین همسریابی رفت تاوقتی از دیدم افتاد نگاهش میردم. یه بغض عجیبی تو گلوم لونه کرده. سوار ماشین شدن شدم یه نفس عمیییییییق تو فضای ماشین کشیدم بی عطر ورود به سایت بهترین همسریابی دوهمدم رو با تمام وجود میخواستم اشک از چشام سرازیر شد سرمو گذاشتم رو فرمون وشرو کردم ب گریه کردن