![آدرس ورود به سایت شیدایی آدرس ورود به سایت شیدایی](posts/2021/10/12/5qmjfipfxtyjwa2l18370gmka6czuurpenebvsb4.jpg)
وورود به سايت شيدايي که واسه عقد قرار داد میره باید تموم حواسشو به بند بند قرار داد بده. و بقیه قرار داد. عسل تو که کارتو بهتر از من میدونیسحبت کردن با خانم های اون رده بالاییا و بدست اوردن یه سرنخ ریز کارهایی که بر عهده شوهراشونه. آنا هم که خودش کارخودشو میدونه. آریا: کار ورود به سایت شیدای چیه؟ قضیه اش مفصله خودم کارمو بلدم. با اخم رو شو کرد سمت منو گفت. من از تو سوال نکردم. بعد هم رو به ورود به سايت شيدايي نکنه وظیفه اش دلبری واسه اون انگله. هرکسی یه وظیفه ای داره وظیفه منم همینه.
ا..تو غلط کردی... واسه خودت میبریو میدوزی. اما نه انگار با هانگ باشی بهت بد نمیگذره. ..بهت حق میدم.همه چیزش راه. از طرز حرف زدنش خوشم نیومد. داشت میرفت بیرون که گفتم اومد سمتم انگشت اشارشو گرفت سمتم من کار خودمو انجام میدم و هیچ کسیم نمیتونه منصرفم کنه. همین که گفتم تو غلط کردی.حتی نگاهشم کنی. ورود به سايت شيدايي: بس کن ورود به سایت شیدایی با آنا درست حرف بزن. تو دخالت نکن.
گفتم هروقت ورود به سایت ازدواج شیدایی مردم بازم به کاراش ادامه بده.
این خانم زنم و غلط میکنه این کارو بکنه همین که گفتم هروقت ورود به سایت ازدواج شیدایی مردم بازم به کاراش ادامه بده. هیچ کس نمیتونه جلومو بگیره. تموم شدن حرفم مساوی شد با خوردن سیلی محکم از ورود به سایت شیدایی.اونقدر عصبانی بود که حس کردم الانه خونمو بریزه. ناباورانه دستمو روی صورتم گذاشتم زل زد تو چشمامو گفت اینو زدم تا بدونی ورود به سایت شیدای...هیچ کس نیستم. من شوهرتم. فکر کردی خیلی مردی. فکر کردی دیگه زدی تو گوشم کوتاه میام.؟نه.. نه اشتباه نکن. آقای مدرس. صدام میلرزید.اشک تو چشام حلقه زده بود. انگشت اشارمو بالا اوردم.میخواستم یه بارم همون طوری که منو میسوزونه با حرفای بی ربطش. منم مثل خودش حرف بزنم.منو باخودت اشتباه نگیر دلیل اینکه الان مت اینجاییم.
جنابعالی بودی اگه تو اون روز یه حلقه تو دستت مینداختی یا فقط یه بار میگفتی زن داری الان صفحه ورود به سایت شیدایی کدوم از ما اینجا نبودیم ورود به سایت ازدواج شیدایی شاید اجباری افتادم توزندگیت اما...اما چه خواسته چه ناخواسته من زنت بودم و تو منو نادیده گرفتی. شخصیت خودتو با من یکی نکن من واسه کارم دلیل دارم.و اون هدف همه ماست. اینم یادت باشه که هیچی بین ورود به سايت همسريابي شيدايي وتو نبوده که این همه ادای آقابالاسر در میاری.کدوم بار حس کردم شوهرمی و مثل شوهر باهام رفتار کردی. همیشه مثل زنگ تفریح بودم نبودم.؟ اون وقتایی که واست سرگرمی بودم تو زندگی ورود به سایت شیدای بودی.اما دیگه فاییده ای نداره.
تو ورود به سایت همسریابی شیدایی جدید وبهترین وقت پاک بودنمو باوز نکردی
تو ورود به سایت همسریابی شیدایی جدید وبهترین وقت پاک بودنمو باوز نکردی اینو از حرفات فهمیدم و امروزم جلو اینطوری حرف میزنی که. ...بعد از تو بازم برم سراغ کارم.هه. دادزدم. لعنتی تو حق نداری هرچی تو فکر کثیفته به زبون بیاری. از این به بعد من و تو راهمون جداست فکر کردم طرز فکرتو درست کردی اما نه همونی که قبال بودی. صفحه ورود به سایت شیدایی تعهدی نصبت به من نداشتی و نمیخوام داشته باشی. ما فقط یه کار مشترک داریم اونم 4تیر ماه واسه تموم کردن این رابطه و باهم.بودن اجباری.
همون طور که از قبل گفتم تو هیچ وقت منو باور نکردی ورود به سایت همسریابی شیدای این مدل دوست داشتنتو ورود به سایت همسریابی شیدایی جدید وبهترین وقت نه میخوام نه باور میکنم. این حرف آخرته. با بغض ادامه دادم. آره حرف آخرمه. چون نمیخوام با تو که این ذهنینو ازم داری زندگی کنم. ورود به سايت شيدايي: بچه ها بس کنید. ورود به سایت شیدایی رفت بیرون با عصبانیت. و داد وحشتناکی زد.و گفت. باشه....باشه. رو زانو افتادمو صورتمو تو دستام گرفتمو زار زار گریه کردم. ورود به سایت شیدایی رفتم سمت در ورودی در محکم به هم کوبیدم رفتم داخل.