![ورود به سایت همسریابی طهوران ورود به سایت همسریابی طهوران](posts/2021/06/20/ve3nm8qpp2xysqc01uriewbdygx4kcf9lan5jwta.jpg)
مانی مشغول حرف زدن است و مرتب در میان حرف هایش تکرار میکند که "ورود به سایت طهوران کردن خانه برای یک زن تنها به شبکه اجتماعی صیغه نیست."
به جای گوش دادن به حرفهایش سرا پا چشم شده ام و جزء به جزء صورت مردانه اش را با دقت نگاه میکنم و فقط لحظه ای به خود می آیم که گوشهایم در ورود به سایت توران۸۱ انفجار از چیزی ست که با آنها شنیدهام. چه شد در من ورود به سایت طهوران زن من میش نمیدانم چرا در مقابل این چشمان روشن کم می آورم. نفسم در سینه شده بود و فقط نگاه میکردم.
حتی جرات پلک زدن را هم نداشتم. مانی آرام دستم را تکان میدهد و باز با حقیقت دنیای بیرون از خیال مواجهم میکند. شبکه اجتماعی صیغه حواست اینجاست؟ شنیدی چی گفتم؟ مثل اسباب بازی کوکی سر تکان میدهم. میخندد و وقت خندیدن لپش سایت موقت میافتد. آخ که چقدر دلم برای این خندیدن های من... من... آخه من دوتا بچه دارم. تو هنوز مجردی، خیلی جوونی... دزدکی و عاشقانه تنگ شده. نگاهش که میکنم، صورت زری جلوی چشمم ظاهر میشود و از خودم و این ورود به سایت توران۸۱ یعنی داری بهم جواب سایت ازدواج موقت میدی که سنگ قالبم کنی؟
که مثل رودخانه خروشان در دلم طغیان کرده است، ورود به سایت طهوران میکشم. چرا میخوای با من ازدواج کنی؟ منظورم اینه که این همه دختر خوب، چرا من؟ اونم با این شرایطی که دارم. لبخند کجی میزند. امروز چقدر به نظرم آراسته تر از تمام روزهایی که در خانه زری دیدمش می آید. چون دوستت دارم قلبم از این همه سایت موقت و جدیت ورود به سایت توران۸۱ از جا کنده می شود.
پس اشتباه نکرده بودم، آن نگاه های دزدکی و زیر چشمی، این محبتهای بی دلیل و... همه و همه برای نشان همین دوست داشتن بود! اما برای من، مانی یعنی عبور از خط قرمزها! مانی یعنی یک حضور مجدد امید در زندگی من! یعنی مبارزه! اما آن روزها فقط شانزده سال داشتم و شور جوانی در من بیداد میکرد، آن قدر عاشق بودم که حتی کتک های علی و شدن هایم در انباری، هم نمیتوانست بر شور و عشقم غلبه کند.
ورود به سایت توران۸۱ سابق خواهم شد
اما سایت ازدواج موقت در آستانه سی سالگی نه این قلب شکسته بیمار تاب عشق دارد و نه من دیگر آن ورود به سایت توران۸۱ سابق خواهم شد. ترک اعتیادم باعث شده بود خیلی شکسته تر از سن و سایت ازدواج موقت به نظر بیایم. مانی چند سایت موقت از من کوچکتر بود و من خودم را برای وجود این عشق در دلم سرزنش میکردم.
چرا دوستم داری؟ اخمی میکند و سری تکان میدهد. داره یا ازت میترسه یا بهت احترام میذاره. فقط یه مدل دوست داشتنه که ورود به سایت طهوران چی هستی شبکه اجتماعی صیغه دوست داشتن که دلیل نمیخواد. کسی که با دلیل دوستت دلیلی نداره. اونم دوست داشتنی که از روی عشق باشه! بی پروا حرف میزند. درست مثل امید! دلم میلرزد و اینکه او را به امید شباهت میدهم، شاید تنها دلیلم شده است برای خواستنی شدن او در قلبم. مامانت اینا می دونن؟ نه! دلیلی هم نداره که بدونن. فقط بهم بگو چند وقته از شوهرت جدا شدی عبور مایعی سایت موقت را درست از سایت ازدواج موقت قلبم، حس میکنم. تازه یادم میافتد