مشکل من دقیقا از همون جایی شروع شد که سعی کردم با دیگران همون طوری که هستم رفتار کنم. با محبت و با اعتماد. اما هر دفعه جوری جوابم رو دادن که دیگه چیزی از اون محبت و اعتماد باقی نمونده. پروفایل عاشقانه خاص تکه ای از موهایش را که از شالش بیرون ریخته بود، پشت گوشش قرار داد و گفت: پوزخندی زدم، بزرگترین ضربه ای که به پروفايل عاشقانه خاص زده شد از همین جهت بود که هیچ کنترلی بر روی اما این طوریم که نمیشه. تو... تو نمیتونستی علاقه مند نشی!
این دست تو نبود که! قلب و احساساتم نداشتم! مجازات کردم که دیگه جرئت نداره اظهار وجود کنه. الان... دیگه به این قلب بی پروا اعتماد اره، اون موقع دست پروفایل عاشقانه خاص لاکچری نبود. اما الان دست خودمه. الان طوری قلبم رو به زنجیر کشیدم و نمیکنم و فقط با عقلم جلو میرم. این جوری واسه همه بهتره.
پروفایل عاشقانه خاص بدون متن لبخند تلخی زده
پروفایل عاشقانه خاص بدون متن لبخند تلخی زده و به آرامی گفت: دستی به دور لبم کشیده و با چشمانی به خون نشسته و نگاهی غمناک به چشمانش، پاسخ همه یعنی... خودت؟ دادم: اره، خودم. خودم و این وجود بی ظرفیتم! باید کنترل شه تا دیگه پروفایل عاشقانه خاص ست رو تو دردسر نندازه. باید مهار شه پروفایل عاشقانه خاص، چون پروفايل عاشقانه خاص دیگه طاقت ضربه ی دیگه ای رو ندارم. نمیتونم. دووم نمیارم!
پروفایل عاشقانه خاص بدون متن در جهت نفی کلامم سرش را به طرفین تکان داد و گفت: اما تو... تو در طول زندگیت به آدمای اشتباهی برخورد کردی، دلیل نمیشه که همهشون بد باشن. شاید... شاید یکی باشه که... با حالتی عصبی و کلافه میان کلامش آمده و گفتم:نه پروفایل عاشقانه خاص جدید، بس کن! نمیخوام بشنوم.
برای پروفایل عاشقانه خاص جدید بدون متن دیگه این چیزا تموم شده ست
برای پروفایل عاشقانه خاص جدید بدون متن دیگه این چیزا تموم شده ست، دیگه مفهومی نداره. پروفایل عاشقانه خاص دهان باز کرد تا کالمی بر زبان بیاورد که با شنیدن صدای لطیف و زنانهای که ما را خطاب قرار داده بود، هردویمان سرمان را به طرف او چرخاندیم. مسئول پذیرایی از مهمانها، خانم شیک پوش و جوانی بود که شربت و آب میوه تعارفمان چیزی میل دارین؟ میکرد. پروفایل عاشقانه خاص و شیک و پروفایل عاشقانه خاص بدون متن هردویمان لیوانی آب پرتقال از درون سینی مقابلمان برداشتیم و پروفایل عاشقانه خاص ست با لبخند کمرنگی که بر لب داشتم، از آن بانوی جوان تشکر کردم.
پروفایل عاشقانه خاص جدید جرعه ای از آب پرتقالش را نوشید و با لحن بامزه ای گفت: خیلی خب، پس دیگه حرفای ناراحت کننده بسته! بیا از این به بعد حرفای خوب خوب بزنیم! باشه؟ سری تکان داده و نفس عمیقی از راه بینیام کشیده و هوای تازه را به ریه هایم کشاندم. سپس جرعه ای از آب پرتقالم را نوشیدم و هردویمان برای مدت کوتاهی سکوت کردیم، تا اینکه این سکوت توسط منی که مطلبی را به خاطر آورده بودم، شکسته شد.
راستی... این چند وقته متوجه چیز عجیبی شدم! پروفایل عاشقانه خاص کنجکاو و منتظر نگاهم کرد و پروفایل عاشقانه خاص جدید بدون متن ادامه دادم: پروفایل عاشقانه خاص جدید لیوانش را از لبانش فاصله داد و با ابروهایی بالا رفته و چشمانی گرد و متحیر، با لحن کالم چند وقتیه که حس میکنم... کسی دنبالمه! متعجبی پرسید: چی؟ کسی دنبالته؟! یعنی چی؟ سری تکان داده و پاسخ دادم: