لبخندی زد و لپاش گل انداخت. دلم براش ضعف رفت. از جام بلند شدم و دستم رو به طرفش دراز کردم. دستشو تو دستم گذاشت و از جا بلند شد. با صدای داد رامین دستشو رو قلبش گذاشت و هین کشیدهای گفت. رامین داد زد: تو غلط کردی، تو... خوردی! تا الان به خاطر تار موی سفید شوهرت بهت چیزی نگفتم! یه بار دیگه نزدیک خونه من پیدات بشه خونت پای خودته! ریحانه خودش خانوم خودشه میتونه واسه خودش تصمیم بگیره! اینکه ازدواج بکنه یا نکنه به شما مربوط نیست. اگه خونه و ماشین داریم مال خودمونه و شما در اون سهمی ندارید.
کیف کردم وقتی گفت ریحانه خانوم خودشه و نگفت صاحب داره! از اتاق رفتیم بیرون. رامین عصبی روی کاناپه نشسته بود و سرش میون دستاش بود. ریحانه نگران دوید سمتش و گفت: داداش خوبی؟ رامین گفت: آره، فقط یه ژلوفن بده من. ریحانه رفت و با یه قرص و یه لیوان آب برگشت. نشستم کنار رامین و کتفش رو ماساژمیدادم. قرصش رو خورد.
دستش رو روی دستم که روی کتفش بود گذاشت و گفت: خوبم. دستام رو از روی کتفش برداشتم. امشب هم شیفت بودم. روی صندلیهای توی راهرو بیمارستان نشسته بودم و قهوه میخوردم. من صیغه میشم رو انتهای راهرو دیدم. اشاره کرد به چگونه در قم صیغه پیدا کنیم برم. قهوهام رو نصفه توی سطل انداختم و با صدای پیدا کردن صیغه به سمتش برگشتم. کجا میری؟ آیسییو رو چک کردم، کاری ندارم دارم میرم پشت بوم. سایت صیغه موقت گفت: منم میام. کمی مکث کردم و گفتم: بریم. سوار آسانسور شدیم و به چگونه در قم صیغه پیدا کنیم رفتیم.
چگونه در قم صیغه پیدا کنیم رو دیدم
چگونه در قم صیغه پیدا کنیم رو دیدم که ل**ب پشت بوم نشسته بود. متعجب اول به پیدا کردن صیغه و بعد به من نگاه کرد. گفت: این کیه آوردی؟ پوفی کشیدم و اشاره کردم که من نیاوردم. من صیغه میشم مردمک چشماش رو تو کاسه چرخوند و گفت: زودتر ردش کن بره باهات کار دارم. بلند گفتم: فهمیدی من چمه؟ چگونه در قم صیغه پیدا کنیم چشاش گرد شد و هول گفت: هیسس. سایت صیغه موقت با تعجب به من نگاه کرد و گفت: ها؟! هول گفتم: هیچی... یعنی گفتم که فهمیدی چیشده؟
سایت صیغه موقت گیج نگاهم کرد
سایت صیغه موقت گیج نگاهم کرد و گفت: نه... چیشده؟ مثل احمقا سرمو خاروندم و گفتم: تخت آخری آیسییو رو یادم رفت چک کنم! پیدا کردن صیغه با خنده گفت: فدا سرت خودم میرم. گفتم: نه زحمتت نمیدم خودم میرم. من صیغه میشم زد رو پیشونیش و با حرص گفت: بذار بره! دست پاچه به سایت صیغه موقت گفتم: البته حالا که اصرار میکنی خب برو. و نیشم رو به عرض صورتم بازکردم.
پیدا کردن صیغه تک خندهای کرد و با صدایی که توش خنده موج میزد گفت: رفیق خودمی... الان میرم. خنده مصنوعی کردم و گفتم: ممنون. همونطورکه میرفت گفت: خواهش میکنم. تا از من دور شد رفتم سمت من صیغه میشم و کنارش نشستم. گفتم: چیزی فهمیدی؟ ناامید گفت: نه از هرکی میشناختم پرسیدم. اونا هم نمیدونستند.