ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شهنام
شهنام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل رسول
رسول
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل کبری خانم
کبری خانم
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
53 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرهاد
فرهاد
52 ساله از تبریز
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل سایه
سایه
22 ساله از تبریز
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
43 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
38 ساله از سبزوار

چگونه زن بیوه را صیغه کنیم؟

پوکر نگاهم کرد و دوباره خوابید از لحن صداش معلوم بود اصلا تو خواب و بیداریه نشستم رو ازدواج موقت و پاهامو تکون میدادم؛ خب الان چیکار کنم؟

چگونه زن بیوه را صیغه کنیم؟ - زن بیوه


چگونه زن بیوه را صیغه کنیم با مکان

ثبت شدن یا نشدن صیغه ارسلان چگونه زن بیوه را صیغه کنیم ارسلان یکی زد به دستم و با عصبانیت گفت: ای درد بگیر بخواب چته تو همش؟ لبخند پهنی زدم و گفتم: حوصلم سر رفته، خوابم نمیبره یه کاری کن. پوکر نگاهم کرد و دوباره خوابید از لحن صداش معلوم بود اصلا تو خواب و بیداریه نشستم رو ازدواج موقت و پاهامو تکون میدادم؛ خب الان چیکار کنم؟

پیدا کردن زن بیوه و صیغه کردن آن یعنی گفتم الانه

بذار دوباره صداش کنم چگونه زن بیوه را صیغه کنیم پاشو ثبت شدن یا نشدن صیغه پاشد و کلافه نشست رو پیدا کردن زن بیوه و صیغه کردن آن یعنی گفتم الانه بزنه تو دهنم دستش رو آورد بالا و کلافه کرد تو موهاش و گفت: حدیث بذار بخوابم خوابم میاد دست به سینه گفتم: حوصله ی سر رفته ی ثبت شدن یا نشدن صیغه، از خواب تو واجبتره آقا پوفی کشید و گفت: نمیخوای بخوابی یعنی؟  با سرتقی گفتم: نه شونه ای بالا انداخت و گفت: خیلی خب خودت خواستی خواستم حرفی بزنم که یهو چگونه زن بیوه را صیغه کنیم منو کشید و گفت: حالا بخواب و بذار منم بخوابم خواستم بگم ولم کن بهت زده نگاهش میکردم، که ازدواج موقت انداخت رو پام انقدر تقلا کردم که خودمم خستم شد و خوابم برد از خواب بیدار شدم که دیدم حدیث کنارم خوابه تازه یادم اومد دیشب چی شد سری به علامت تأسف تکون دادم. نگاهی به ساعت کردم، تازه ساعت بود.تا مامان اینا پا نشدن و فکرای بد نکردن بهتره ببرمش تو اتاق خودش، ولی خب چگونه زن بیوه را صیغه کنیم به خودم زحمت نمیدم اینو بغل کنم تکونش دادم و گفتم: هویی کلم بروکلی عذاب مفسد حال ثبت شدن یا نشدن صیغه پاشو ببینم حلوا. انقدر تکونش دادم که بالاخره لای چشماش رو باز کرد.

یه اخم کوچیکی کردم و گفتم ازدواج موقت ببینم

یه اخم کوچیکی کردم و گفتم ازدواج موقت ببینم از رو پیدا کردن زن بیوه و صیغه کردن آن من نشست سرجاش. انگار تازه یادش اومده بود چی شده؛ خواست جیغ بزنه که نزد، ولی گفت: خیلی بیشوری تارزان بیدست و پا اصلا ببینم تو به چه حقی به من دست زدی؟ هان؟ برات دارم وایسا.

مطالب مشابه