ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل کوروش
کوروش
34 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل پدرام
پدرام
40 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل سایه
سایه
22 ساله از تبریز
تصویر پروفایل پ ک
پ ک
31 ساله از لنجان
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل مریم
مریم
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل آرشام
آرشام
23 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
38 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل بابک
بابک
39 ساله از ری
تصویر پروفایل ملیسا
ملیسا
29 ساله از کرج

چگونگی پيدا كردن صيغه اي

این چگونه در قم صیغه پیدا کنیم که صدای سوداست! الو؟ نشناختی؟ خیلی کثافتی سودا! خواهش میکنم، از خودته! خر، از یافتن همسر برای ازدواج موقت ناز بیدارم کردی

چگونگی پيدا كردن صيغه اي - صيغه اي


پيدا كردن صيغه اي

در حموم رو باز کردم و داخل شدم. آب داغ رو تا آخر باز کردم. لباسهام رو از تنم درآوردم و کمی آب سرد قاطی آب از کجا زن صیغه پیدا کنیم وان کردم. کل بدنم رو با دوش آبکشی کردم و از کجا زن صیغه پیدا کنیم وان، خزیدم. به جرأت میتونم بگم، تقریبًا یه ساعتی طول کشید حموم کردنم! دوش کوتاهی گرفتم و بیرون اومدم. حوله ی تنپوشم رو تن زدم و شوفاژ از کجا زن صیغه پیدا کنیم اتاق رو اضافه کردم. لباس های مدل کاموایی رو پوشیدم و با برداشتن پتو از روی تخت، دراز کشیدم و سرم به بالشت نرسیده به یافتن همسر برای ازدواج موقت رفتم. با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم. شماره ناشناس بود و عجیب غریب! خوابآلود بودنم هم مزید بر علت شد تا جواب بدم ببینم کیه زنگ میزنه. دکمه ی سبز رنگ رو زدم و جواب دادم: هوم؟ کیه؟ منم، منم؛ مادرتون! چی آوردی؟ مگه قرار بود چیزی بیارم؟ مگه ننهی شنگول نیستی؟ چی؟ زنگ زدی ُاسکل کنی؛ ولی خودت اسکل شدی. از همون اول هم بیشعور بودی! خب حالا! شما؟! نشناسی میگم بر خودت لعنت! خب غلط میخوری. مهسا بیادب شدی باز؟ باباجان، کیستی؟ مادرتون! میزنم تو دهنت ها! مهسا! مرض! چرا داد میزنی؟ به الان از خواب پاشدم، چگونه در قم صیغه پیدا کنیم رو نمیفهمم.

خب حالا، پيدا كردن صيغه اي.... تو

خب حالا، پيدا كردن صيغه اي.... تو؟ من...مادرتم. پاشدم روی تخت نشستم و به صداش دقت کردم. این چگونه در قم صیغه پیدا کنیم که صدای سوداست! الو؟ نشناختی؟ خیلی کثافتی سودا! خواهش میکنم، از خودته! خر، از یافتن همسر برای ازدواج موقت ناز بیدارم کردی؛ زر هم برام میزنی؟ روانت شاد نشد؟ به لطف شما، خیر! ایش، خفه باش! نمیخوای بدونی شمارهت رو از کجا آوردم؟ هوم! راست میگی ها. از کجا آوردی؟ به کسی که ندادی؟ فهمیدی چه بلاهایی سرم اومده؟ آروم باش بابا، آره خبر دارم. الان کجایی؟ میخوام ندونی. نامرد! باشه، کار نداری؟ بعدًا باز زنگ بزن پيدا كردن صيغه اي رفتم ادامه ی یافتن همسر برای ازدواج موقت ببینم. اه! برو نبینمت. کردی؟ آره. حله. بیحوصله گوشی رو قطع کردم و نگاهی به ساعت انداختم. اوه! ده شب! من نزدیک چهار ساعت خوابیده بودم. ناهارمونم که شیش خورده بودیم. برق رو روشن کردم و روی تیشرت و شلواره تنم، یه مانتوی گشاد پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم. از پله ها پایین اومدم که دیدم مهدیه و مانی، نشستن روی کاناپه و دارن تخمه میشکونن.

با صدای لخ لخ دمپایی هام حواسشون به پيدا كردن صيغه اي جمع شد

با صدای لخ لخ دمپایی هام حواسشون به پيدا كردن صيغه اي جمع شد. مانی: خانوم خوشخواب، شبت به خیر سلام. مهدیه: سلام علیکم! چه عجب بیدار شدی! ببخشید، خیلی حس کرختی داشتم. مهدیه: عیب نداره، حالا راحت خوابیدی یا چی؟ مانی: بعد چهارساعت صددرصد راحت خوابیده! آره، خیلی خوب بود. قبلش هم که حموم بودم. حسابی سر حال اومدم. مانی: شکر، گشنه نیستی؟ 

مطالب مشابه